خبرنگار روزنامه دنیای خودرو در این باره نوشت :
بازار خودروهای چینی دستدوم این روزها تبدیل به یک صحنه واقعی از چالشهای پنهان صنعتخودرو شده است؛ بازاری که در ظاهر تنوع زیاد و قیمت رقابتی دارد، اما در باطن درگیر مشکلاتی است که کمتر درباره آن حرف زده شده است: دسترسی سخت، گران و بیثبات به قطعاتیدکی.
افزایش سهم خودروهای چینی در سالهای اخیر موجب شد بسیاری از خریداران به سمت مدلهایی با آپشنهای بیشتر و ظاهر جذابتر بروند، اما حالا در دوره کارکرد این خودروها، مشکل اصلی خود را نشان داده است. بسیاری از قطعات کلیدی مانند کامپیوتر موتور و گیربکس تا قطعات بدنه و تجهیزات ایمنی یا با تاخیر طولانی وارد میشود یا قیمت آنها ناگهان چند برابر میشود. این مساله برای مالکان خودروهای دستدوم که توان خرید محدودتری دارند، یک دردسر واقعی است.
بخش قابلتوجهی از این بحران، ناشی از وابستگی کامل این خودروها به واردات قطعه است. برخلاف خودروهای داخلی که حداقل برای قطعات مصرفی و بدنه یک زنجیرهتامین داخلی، هرچند ناقص وجود دارد، خودروهای چینی تقریبا هیچ پشتوانه تولید داخلی ندارند. هر بار که جریان تخصیص ارز دچار مشکل میشود یا سیاست واردات تغییر میکند، نخستین قربانی آن همین قطعات هستند. نتیجه هم کاملا روشن است؛ خودرویی که زمانی برای خریدارش یک انتخاب اقتصادی بهنظر میرسید، امروز حتی برای تعمیر جزئی هزینههای سنگینی را طلب میکند.
در بازار دستدوم، این مساله مستقیم روی قیمتها اثر گذاشته است. بسیاری از مدلهای چینی که روزی تقاضای بالایی داشتند، حالا بهمحض ورود به دوره تعمیرات اساسی، با افت شدید قیمت روبهرو میشوند. خریداران باهوشتر سریعا متوجه شدهاند که قیمت خرید فقط بخشی از ماجراست؛ «هزینه مالکیت» و ریسک تامین قطعه حالا مهمترین عامل تصمیمگیری است. از همینجاست که خودروهای چینی ۳ تا ۵ سال کارکرده، برخلاف انتظار، بهشدت در رکود افتادهاند.
مشکل دیگر، بازار قطعات تقلبی است. وقتی واردات رسمی کم یا گران میشود، میدان برای قطعات بیکیفیت باز میشود. بسیاری از تعمیرگاهها ناچار هستند همین قطعات را استفاده کنند و در نتیجه، یک خطای کوچک میتواند ریسک خرابی مجدد یا حتی خطرات ایمنی را ایجاد کند. درحالی که خریدار تصور میکند خودرو چینی انتخاب منطقی و کمهزینهای بوده، هزینه ریسک استفاده از قطعه غیراستاندارد را هم باید بپذیرد.
این وضعیت یک پیام روشن برای سیاستگزار دارد؛ وقتی سهم خودروهای چینی در بازار بالا میرود، وظیفه حاکمیت در تامین قطعات و نظارت بر شبکه خدمات پس از فروش نیز باید چند برابر شود.
هیچ بازاری با این حجم از مشتری، بدون زنجیره قطعه پایدار نمیتواند دوام بیاورد. چه خودرو داخلی باشد، چه چینی، چه اروپایی.
بازار خودروهای چینی دستدوم امروز یک هشدار است؛ هشدار اینکه رشد سریع یک محصول بدون برنامهریزی برای قطعه، تعمیر، خدمات و پشتیبانی، یک رونق مصنوعی و گذراست. اگر قرار است این بخش از بازار پایدار بماند، باید سیاستگزار، واردکنندگان و شرکتهای خدمات پس از فروش مسئولیت واقعی خود را بپذیرند و ساختاری از تامین قطعه ایجاد کنند که با اولین نوسان ارزی فرو نریزد.
در غیر این صورت، بازار خودروهای چینی بهجای اینکه گزینهای اقتصادی برای مصرفکننده باشد، به چرخهای از هزینههای پنهان تبدیل میشود؛ چرخهای که بیشترین قربانی آن، خریداران خودروهای کارکرده هستند.
